عدالت adalet

احتیاج

احتیاج


ادامه مطلب
نویسنده: atila ׀ تاریخ: دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

غریب

غریب

هنگام پاییز

زیر یک درخت ... مردم

برگهایش مرا پوشاند

وهزاران قلب یک درخت

گورستان .... قلب من شد

محرم سعیدی

نویسنده: atila ׀ تاریخ: دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

حین رها کن عشق های صورتی

حین رها کن عشق های صورتی ........................ عشقِ بر صورت نه بر روی سطی

آنچه معشوق است صورت نیست آن ............ خواه عشق این جهان خواه عشق آن جهان

آنچه بر صورت تو عاشق گشته ای ................... چون برون شد جان چرایش هشته ای

صورتش برجاست این سیری ز چیست ……….......... عاشقا واجو که معشوق تو کیست

پرتو خورشید بر دیوار تافت ............................... تابش عاریتی دیوار یافت

بر کلوخی دل چه بندی ای سلیم ……................. وا طلب عشقی که پایت او مُقیم

ما در این انبار گندم می کنیم ………………............. گندم جمع آمده گم می کنیم

می نَیندیشیم آخر ما به هوش …….................... کین خلل از گندم است از مکر موش

موش در انبار ما حفره زده است ………….............. وز فَنش انبار ما ویران شده است

گر نه موشی دوزد در انبار ماست …………............... گندم اعمال چهل ساله کجاست

اول ای جان دفعِ شرِ موش کن ………….............. وانگِهان در جمع گندم کوش کن

بشنو از اخبار و آن سدرِ و صدور …………………............ لا سلاطمن الا بلحضور »

« حضرت مولانا جلال الدین بلخی »

 

نویسنده: atila ׀ تاریخ: شنبه 28 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آن یکی آمد در یاری بزد

« آن یکی آمد در یاری بزد

 گفت یارشَ کیستی ای مُتَمَد

گفت من، گفتش برو هنگام نیست

 بر چُنین خانی مقام خام نیست

خام را جز آتش هجر و فُراق

که پَزَد که وارهاند از نفاق

چون تویی تو، از تو نرفت

سوختن باید تو را در نار و تَفت

رفت آن مسکین و سالی در سفر

در فُراق یار سوزید از شَرَر

پُخته گشت آن سوخته پس بازگشت

 باز گِردِ خانه ی انباز گشت

حلقه زد بر در به صد ترس و ادب

 تا بِنَجَهَد بی ادب لفظی ز لب

بانگ زد یارش که بر در کیست آن

 گفت بر در هم تویی ای دِلسِتان

گفت اکنون چون منی، ای من درا

نیست گنجایش دو من در یک سرا ».

« حضرت مولانا جلال الدین بلخی »

 

نویسنده: atila ׀ تاریخ: شنبه 28 خرداد 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

درد

درد


ادامه مطلب
نویسنده: atila ׀ تاریخ: شنبه 14 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تباهی

من نگویم که به درد دل من گوش کنید

من گویم که قصه تنهایی من را از دل چاه بر کنید

من نگویم که تباهی عمر پیش کسان فاش کنید

(تبس) بهتر آنست که این غصه فراموش کنید

نویسنده: atila ׀ تاریخ: شنبه 28 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

Welcome to the blog of justice


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , adalet.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM